سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مجلس های دانش عبادت است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

در کتاب تاریخ مفصل همدان تألیف شیخ حاج احمد صابر همدانی آمده است :

« کورجان در نوشته ها کوریجان نوشته می شود ولی مردم ضبط اول را تلفظ می کنند از ابادیهای نسبت قابل توجه است که در شمال غربی همدان در سی کیلومتری قرار دارد و رو به توسعه است که خود را به کنار جاده تهران برساند ، دهخدا نام کوریجان را با گاف ضبط کرده است و وجه ان معلوم نشده در جغرافیای قدیم ذکری از آن به میان نیامده ولی در عصر ما از علماء و مروجین بدان جا منصوب است مانند عالم صالح ¸مروج شیخ عبداله کوریجانی بن شیخ علی مهاجرانی »(1)

چون در کتابهای گذشته از کوریجان با نامهای دیگری نام برده شده است مؤلف ارجمند کتاب تاریخ مفصل همدان (حاج احمد صابر همدانی )به خطا نوشته اند که از کوریجان در جغرافیای قدیم نامی به میان نیامده است

درفرهنگ معین به واقعه جنگ شاه طهماسب دوم صفوی ، سپاه عثمانی در کوریجان اشاره شده است .

«کوریجان دهی است از دهستان حاجیلو بخش کبودراهنگ شهرستان همدان واقع در 21 کیلومتری جنوب باختری قصبه کبودر اهنگ جلگه وسردسیر و دارای 1900 تن سکنه، این ده محل جنگ شاه طهماسب دوم صفوی با سپاه عثمانی در سال 1143 هجری قمری بوده است محصول غله ، انگور، بلشن و صنعت دستی قالی بافی »(2)

در فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 (استان پنجم ) مطالب فوق تقریباّ به همان صورت آمده و اضافه بر آن اشاره شده است که راه اتومبیل رو، دبستان و رستوران و قهوخانه کنارشوسه و ده باب دکان دارد                   و بنای امامزاده آن قدیمی است .(3)

در کتاب درگزین تا کاشان دکتر پرویز اذکایی نیز واقع? جنگ شاه طهماسب دوم صفوی در کوریجان را اینگونه بیان کرده است : «شاه طهماسب با جمع قوای قزلباش به شتافت و از راه درجزین عازم همدان شده و دوباره به جمع اوری قشون و چریک همدان وولایات و نواحی پرداخته و درقریه مرسوم به کردخان (کوریجان ) ازاعمال همدان اردو زد احمد پاشا پیشنهاد صلح کرد وی اعتنا نکرده جنگ در گرفت که منجر به شکست دیگر شاه طهماسب شد. اوایل شعبان 1143 سپاه قزلباش منهدم گردید باقی لشکریان گریخت عثمانلوها به تعقیب پرداختند بلاخره طهماسب مجبور به صلح می شود و نادر شاه خشمگین می شود و در پی آزاد سازی نواحی از دست رفته می افتد.(4)

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1.       تاریخ مفصل همدان حاج احمد صابر همدانی

2.       فرهنگ معین جلد پنجم

3.       فرهنگ جغرافیای ایران جلد پنجم (استان پنجم )

4.       از در گزین تا کاشان پرویز اذکایی صفحه 43  / جهانگشای نادری صفحه 171 الی 175 / عالم ارای نادری جلد اول صفحه 345الی 347 / مجمع التواریخ مرعشی صفحه 81 / تاریخ حزینی صفحه 95


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط مصطفی نوروزی 89/4/13:: 7:50 صبح     |     () نظر

در سالمرگ غازان خان یاد شده :  روز 14 ع 2/703 ]هجری قمری [  به سرای جومه گورکان در حدود همدان رسید در اواخر شعبان در یک منزلی آنجا حدود قلعه جوق فرود آمد که حوالی آن تا کوههای خرقان و مزدقان ( یعنی همان دشت شراء = سپردا باستان = چرگاه / مرغزار ) به شکار پرداخت.(1)

   قشلاق « جومه گورکان » یا مقام گورکان مذکور که هم در فاصله چند فرسخی از قلعه جوق یاد گردیده اگر همان جورقان اکراد (2) همدان  نباشد ،یحتمل قریه کنونی کوریجان درغرب آنجا  ]شمال درست است [ ابتدا دشت شراء مذکور و شاید به معنی کمین گاه یا «گومه » گورخران بوده است .(3)

 

 

 

 

 

 

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1.       رشید الدین فضل اله همدانی - تاریخ مبارک غازانی طبع کامل بیان – لندن 1940 صفحه 151 و 158

2.       شهرک جورقان در سده های 5 و 6 محل سکونت اقوام کرد گورانی بوده است و نام خود رااز این قوم گرفته است در تاریخ کامل       ابن اثیر از تزاء و ستیز بین علاءالدوله حاکم همدان و اکراد جورقان یاد شده است مراجه شود به کامل جلد 16 صفحه 66 (از ترجمه فارسی آن کتاب) باید متدکر شویم نام درست این شهرک جدید باید گوروان باشد همانطور که در زبان محلی (چه فارسی همدانی و چه ترکی محلی) تلفظ می شود و جورقان معرب آن است که به غلط مصطلح شذه است

 

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط مصطفی نوروزی 89/4/13:: 7:50 صبح     |     () نظر

تاریخ و محل تولد: تهران ـ 1367‏
تخصص: بازیگر، کارگردان
تحصیلات: دانشجوی کارشناسی نمایش ـ بازیگری

 
اجراها:
نمایش
کارگردان:‏
‏"شاید نجات یابیم" (ساموئل گوسیان) اراک، دانشگاه آزاد؛ 1385‏
‏"قوی تر" (آگوست استریندبرگ) تهران، دانشکده هنر و معماری؛ 1386‏

بازی:‏
‏"گوریل پشمالو" (علی فرجام فر) تهران، تالار هنر، خانه کوچک نمایش، دانشکده هنر و ‏معماری، جشنواره تئاتر دانشگاهی؛ 1387‏
‏"یادگار وزیران" (قطب الدین صادقی) تهران، تئاترشهر، تالار چهارسو؛ 1387‏
‏"لحظه‌های زنانه" (آیلار نوشهری) تهران، تالار مولوی، سالن اصلی، نمایشنامه خوانی مولوی؛ ‏‏1387‏
‏"با من حرف بزن دیوونه" (احمد ارجمندی) تهران، فرهنگسرای بهمن، تالار تجربه؛ 1387‏
‏"باغ شکر پاره" (قطب الدین صادقی) تهران، تئاترشهر، سالن اصلی، جشنواره آئینی سنتی؛ ‏‏1388‏
‏"سرزمین هشتم" (سیاوش طهمورث) تهران، تئاترشهر، تالار چهارسو، هشتمین جشنواره ‏رضوی؛ 1388‏

دستیار صحنه:‏
‏"مردان بیوه" (مجید زارع زاده) تهران، تالار ارسباران، جشنواره کانونها؛ 1386‏
‏"داستان خرس‌های پاندا" (مرتضی میرمنتظمی) تهران، دانشگاه تهران، سالن صمیمی مفخم، ‏جشنواره دانشگاهی؛ 1388‏

مدیرصحنه:‏
‏"سه روزابدی" (رهام مخدومی) تهران، اداره تئاتر؛ 1388‏

تلویزیون
بازی:‏
‏"کیمیاگر" (محمد رضا ورزی) تهران؛ 88 ـ 87‏
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
***از کوریجان استان گیلان است***

کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط مصطفی نوروزی 89/4/13:: 7:50 صبح     |     () نظر

قبل از ساخت راهدار خانه کوریجان کمی پائین تر از پل کوریجان در کنار جاده همدان به تهران جای راهدار خانه ، مریض خانه ای توسط انجمن های خیری? آمریکایی ها در کوریجان ساخته شده بود گویا همزمان ، مریض خان? دیگری توسط آمریکایی ها در همدان  (بیمارستان اکباتان امروزی ) ساخته شده بود . این دو مریض خانه اولین بیمارستان های استان همدان هستند که به شیوه ی جدید(حدود سال 1254Ú ق) ساخته شده بودند .(1) بعد از مدتی کار ؛ آمریکایی ها این مریض خانه را تعطیل کردند و به جای آن ادار? راه و ترابری در این محل راهدار خانه تأسیس کرد. (2)

 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1.     در کتاب تاریخ بی دروغ شیخ علیخان ظهیر الدوله به ساخت مریض خانه آمریکایی ها در همدان اشاره شده است .

2.     زمینهای پشت راهدار خانه متعلق به خاندان نوروزی است و حالا هم به زمینهای مریض خانه دالی یئرلر(یعنی زمینهای پشت مریض خانه )

معروف است .


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط مصطفی نوروزی 89/4/13:: 7:50 صبح     |     () نظر

یکشنبه 7 ربیع الاول (1309 ه ق /1270 ه ش /1891 م ) همانطور که عین السلطنه در کتاب روزنامه خاطراتش می نویسد طبق قراری که شب قبل با ساعدالسلطنه گذاشته بودند راهی لتگاه می شوند تا از آنجا به کوریجان بروند که ملک حضرت والا عزالدوله پدر عین السلطنه بوده است .(1)

عین السلطنه می نویسد « امشب باید به لتگاه برویم ]و[ بنه کوریجان رفت . نزدیک چاپارخانه جناب ساعدالسلطنه رسیدند ، شریف الملک هم آمد ،تمام را رجعت داده با ساعدالسلطنه و طاهر خان محبت کنان رفتیم نیم ساعت به غروب مانده لتگاه وارد شدیم . خانه ساعدالسلطنه در این ده است . پایتخت حاجیلو است ، عمارت و قلع? خوبی می سازد کلاه فرنگی بدی نبود .»(2)

در خاطرات روز دوشنبه 8 ربیع الأول می نویسد « آخر ساعد السلطنه را راضی کرده که با هم به کوریجان برویم ، باران ساکت شد سوار شدیم . دو هزار به (شیر یا خط ) که هیج بازی نکرده بودم به ساعدالسلطنه باختم . بازی غریبی بود تماشا داشت . از ده مارهموار که چهار دانگش به مناصفه ملک حضرت والا ] عزالدوله [ و نواب علیه ]          [    است گذاشتیم . رعایا جلو آمده بودند ، باران قطره قطره می آمد ، مغرب وارد کوریجان شدیم . کوریجان پنچ دانگش ملک حضرت والا و یک دانگش ملکی ساعدالسلطنه است . پانصد خانوار است ، صد و هشتاد جفت دارد (3) مالیات و سربازش زیاد است ، تیول خود حضرت والا است . بیست و پنج سرباز دارد ده خوبی است .(4) در ادامه از محمد حسین بیک نایب کوریجان نام می برد و باختن در بازی شیر یا خط را شرح می دهد .

 

 

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1.       روز نامه خاطرات عین السلطنه ج 1 ص 403

2.       همان ص 404 :( در ادامه آن می نویسد تاقت آوردیم و به حسین آباد ده ساعدالسلطنه رسیدیم پیاده شدیم و به منزل ظابط رفتیم .)

3.       کوریجان 180 جفت { یا 360 سقراکن (گاومیش )}بوده است ،هریک جفت در واقع مقدار زمینی بوده که 2 رأس گاو شخم می زده است . هر 5/7 جفت را یک جوق می گفتند و هر جوق زیر نظر یک جوق باشی اداره می شد.

4.       همان ص 405


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط مصطفی نوروزی 89/4/13:: 7:50 صبح     |     () نظر

عین السلطنه در روز پنچشنبه 17 ربیع الأول [سنه 1309 ] حضور ناصرالدین شاه عید مولود خاتم الأنبیاء علیه الصلوة والسلام می رسد چنانچه می نویسد « خود اعلیحضرت منزل به منزل طوری که هیچ گمان نمی کردم استفارفرمایند پرسیدند ، مثلا? ده زره مالک که بود ؟ چه قدر ضبط می دهد ؟ خاکو کجاست ؟ چند خانوار است ؟ سرباز چقدر دارد ؟ آبش از قنات است یا رودخانه است؟ باصفاست یا بی صفا است؟ بیشه دارد یا نه ؟ همین طور تمام منازل عرض راه را استفار فرمودند و از این مشروحتر جواب عرض کردم ، از کوریجان و از لتگاه زیاد عرض کردم ؛ تمام جزئیات را استفار فرمودند ، فرمودند کوریجان سالی هزار به شاهزاده می دهد ؟ عرض کردم اگر نقد و جنس دیوانش کم شود می دهد . از لتگاه وخانه ساعدالسلطنه استفار فرمودند عرض کردم که خانه ساعدالسلطنه آنجا است ، عمارت تازه می سازد نقد و جنس دیوان و مالک را پرسیدند ، عرض کردم خالص? دیوان بود از آن جهت نقد و جنس زیاد می دهد ......» (1)  

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1.       روزنامه خاطرات عین السلطنه ج 1 ص 413


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط مصطفی نوروزی 89/4/13:: 7:50 صبح     |     () نظر

دوشنبه سلخ شهر جمادی الأول [1313 Ú ق ] دیشب را خانه حضرت والا بودم تلگراف مجددی از رعایای کوریجان و مزرعه رسیده بود که حکومت معاودت ، نصراله در حبس ، جمعی دیگر در لتگاه و شورین محبوس ، سایر پراکنده و متواری ، جمعی دیگر در شهر هستیم ، اضطراراً به خانه حجت الاسلام آقای ملاعبداله متحصن شدیم و مأمور مخصوص آخوند به قریتین مزبورتین رفته آنجا بی عصمتی و نهب و تاراج شده صورت برداشته چندین طفل هم ساقط شده از برای خدا به داد ما برسید .

مأمورین در ده محشر می کنند و هیچ کس حکم نمی کند . تلگراف را حضرت والا به درب خانه برده و به نظر صدر اعظم رسانید . باز جواب تلگرافها نیامد ه ، نمی دانند چه جواب بدهند ، اغلب تقصیر ساعدالسلطنه است ، اگر میل او نبود حکومت سهل است مأمور مخصوص شاه هم که می رفت نمیتوانست کاری بکند اقتدار آنها بیش از اندازه است و حکومت کل باید به امضاء و صلاحدید آنها مأمور روانه کند خودمان بوده ایم و از وضع همدان کاملاً مطلع هستیم ، الان هم مأمورین همان پدر سوخته [ساعدالسلطنه] با جمعی سوارو الواط در کوریجان هستند و در سراموال کوریجانیها میاندو سه نفر نزاع شده ، یک نفر از خود کشته اند و حالا آنرا هم بر گردن کوریجانی گذاشته اند . باری تلگراف را صدراعظم روانه کرد و صدر تلگراف دست خط شده بود ، تلگراف و حکم مخصوص به عضدالدوله ینویسید رعایا و نصراله خان را مرخص و آسوده کند چرا تا حال مرخص نکرده ، صدراعظم هم در زیر آن با مداد به امین خلوت مرقوم داشته به شاه عرض کنید هر چه تلگراف می کنیم عضدالدوله جواب نمی دهد و نصراله خان را هم مرخص نمی کند. دستخط تلگرافی بشود شاید اثر کند . شاه هم دستخط سختی تلگرافاً فرمودند صدراعظم هم بر طبق آن سختی به ریس تلگرافخانه همدان کرد که نصراله خان را از حبس بیرون آورده محترماًبه کوریجان روانه کن . سایر رعایا را مطمئن کرده مأمورین هر کس در آنجاست خارج کن ....(1)

  

 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1.       روزنامه خاطرات عین السلطنه ج 1 ص 859


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط مصطفی نوروزی 89/4/13:: 7:50 صبح     |     () نظر

رمضانعلی میرزایی  از رزمنگان هشت سال دفاع مقدس سالها عوارض شیمیایی را تحمل کرد و عصر روز شنبه 5 تیرماه 1389 به همرزمان شهیدش پیوست


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط مصطفی نوروزی 89/4/13:: 7:50 صبح     |     () نظر

قهرمان میرزا عین السطنه در خاطرات چهارشنبه 4 محرم الحرام 1332   /10آذر ماه 1292 /1 دسامبر1913 « سابقاً یادم هست در همدان جزء در قریه فامنین جای دیگر قالی بافی نبود حالیه در بیشتر دهات تمام زن ها و دخترها مشغول این صنعت شده اند ، چنانچه در کوریجان ده ما ده سال قبل دو خانه قالی می بافتند و آن هم پست و حالیه در تمام آن پانصد خانوار مشغول هستند و خانه ای نیست که در آن قالی بافی نشود رواج این کار هم ارامنه و آمریکاییها و سایر تجار خارجه شده اند .»(1)

ولی متاسفانه این صنعت دستی امروزه دیگر در کوریجان به فراموشی سپرده شده است غیر از آن بسیاری از صنایع  در گذشته در کوریجان رونق داشت مثل جوراب بافی، آهنگری(چلنگری) ،کفاشی و...که امروزه منسوخ شده است که می توان بسیاری از این صنایع دستی را بصورت صنایع کوچک زود بازده در روستا راه اندازی نمود و ایجاد اشتغال نمود مثل صنایع جوراب بافی که امروزه در روستای امزاجرد راه اندازی شده یا حدود 300 کارگاه خیاطی که در روستای ویان موجب اشتغال و رشد روستای ویان شده است. 

    

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1.       روزنامه خاطرات عین السلطنه (قهرمان میرزا سالور ) ج 5 ص 3961


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط مصطفی نوروزی 89/4/13:: 7:50 صبح     |     () نظر

درباره
وضعیت من در یاهـو
مصطفی نوروزی
من کارشناس ارشد مدیریت دولتی و مهندس نرم افزار کامپیوتر هستم و در زمینه تاریخ کوریجان و همدان مطالعاتی دارم
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
پیوندها
لیست یادداشت‌ها
آرشیو یادداشت‌ها