سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و به پسرش حسن فرمود : ] پسرکم چیزى از دنیا بجا منه چه آن را براى یکى از دو کس خواهى نهاد : یا مردى که آن را در طاعت خدا به کار برد پس به چیزى که تو بدان بدبخت شده‏اى نیکبخت شود ، و یا مردى که به نافرمانى خدا در آن کار کند و بدانچه تو براى او فراهم کرده‏اى بدبخت شود پس در آن نافرمانى او را یار باشى و هیچ یک از این دو در خور آن نبود که بر خود مقدمش دارى . [ و این گفتار به گونه‏اى دیگر روایت شده است که : ] اما بعد ، آنچه از دنیا در دست توست پیش از تو خداوندانى داشت و پس از تو به دیگرى رسد و تو فراهم آورنده‏اى که براى یکى از دو تن خواهى گذاشت : آن که گرد آورده تو را در طاعت خدا به کار برد پس او بدانچه تو بدبخت شده‏اى خوشبخت شود ، یا آن که آن را در نافرمانى خدا صرف کند پس تو بدانچه براى وى فراهم آورده‏اى بدبخت شوى و هیچ یک از این دو سزاوار نبود که بر خود مقدمش دارى و بر پشت خویش براى او بارى بردارى ، پس براى آن که رفته است آمرزش خدا را امید دار و براى آن که مانده روزى پروردگار . [نهج البلاغه]

این مطلب عیننا از قلم آقای صاحب نوری از جوانان اهل مطالعه این طایفه نقل شده است   به زودی به کمک ایشان شجره نامه و گالری عکس و... این طایفه کامل خواهد شد

طایفه حسنی:

بر طبق اطلاعات جدیدی که به دست آوردم و البته کاملا موثق نیست و تحقیق می کنم. پدر بزرگ پدر بزرگ من که می شود جد شناخته شده ی ما شخصی به نام حسن خان از اقوام حسنلو از ترک های قشقایی شیراز بوده است. در زمان احتمالا ناصر الدین شاه یا به این ور حسن و دو برادرش که احتمالا به دلایلی به حاکم وقت خود طغیان کرده بودند. به همراه گروه دیگری از حسنلوها به سه نقطه تبعید شدند. که گروهی به سمت قم گروهی به سمت کوریجان و گروه دیگر را نمی دانم. که جد ما به کوریجان آمده است. به نظر می رسد در قسمت شمال شیراز و یا جنوب کهکلویه و بویراحمد ساکن بودند. و احتمالا زندگی عشایری داشتند. باز بر طبق اطلاعات و مشاهده ای که یکی از اقوام داشتند مجسمه ای از این سه برادر در منطقه سکونت قبلیشان وجود دارد. که گویا تا حدودی شخصیت های شناخته شده ای بودندکه شاید بعدا ساخته شده است. البته اطلاعات فوق هنوز برای خودم کاملا ثابت نشده است.

به نظر می رسد نام خوانوادگی این طایفه (حسنی) از واژه حسنلو آمده است.

بیرام علی

 

فرزند ارشد حسن در کوچه پشت مسجد زندگی می کردند. مثل اکثر کوریجانی ها کشاورز بودند.

 

فرزندان بیرام علی به ترتیب ارشدیت سنی:

نورعلی صاحب نوری

برجعلی حسینی

محمد علی حسنی

غلامحسین حسنی

 

همگی ساکن مسجد دالی بودند و کشاورزی می کردند. گرچه به دلایلی اسم فامیلی این زیر طایفه ها عوض شد.

 

 نورعلی:

از شخصیت های معروف کوریجان است. و داستان های زیادی در مورد او گفته می شود. از جمله ناپدید شدن او و مرگ او و آرامگاه او. در حقیقت اولین تعزیه خان طایفه شبی خانلار. فرزند بزرگ بیرام علی. شهرت او به خاطر تعذیه خوانی و شخصیت مومنی که داشته است. می گویند وارد اتاق خالی که می شده سلام می داده و می گفته منظورم با فرشته هایی است که در کنج خانه اند. اما اصل شهرت او به خاطر سقوط با اسب داخل چاه آبی که در روبروی در مسجد کوریجان در روز عاشورا بوده است. مردم از زنده بودن او و بیرون نیامدنش نا امید می شوند ولی ناگهان با اسب بیرون می آید و عاشورای آن سال توام با جشن سلامتی او میشود. پیرمردان و پیرزنان کوریجانی این واقعه را به یاد می آورند. به روستاهای مختلف برای تعذیه می رفته است. اما به چه دلایلی زیاد مورد نظر پدر نبوده. برخی می گویند به خاطر فقر و یا برای پیدا کردن فرزند گم شده اش تنها و  برای همیشه ازکوریجان می رود. بطوریکه مادر بزرگ و پدر و عمه ام به دنبال او می گردند و پیدایش نمی کنند و ناامید برمی گردند که بنظر می رسد زمان جنگ جهانی دوم بوده که فقر و قحطی کوریجان را هم در بر گرفته بود.  

فرزندان نورعلی:

محمد حسن و هاجر(پدر و عمه ی من)

 

محمد حسن متولد 1292 هجری شمسی به زمان احمد شاه و شخصیتی شاعر مسلک وساز نواز از لحاظ فیزیکی استخوانی و ضعیف با چشم هایی روشن بود. در کنار عموی کوچکش غلامحسین که تقریبا هم سن و سال بودند کار کشاورزی می کرد. دهه آخر عمر را با بیماری سرطان حنجره گذراند و در تابستان سال 65 در سن 73 سالگی در تهران فوت کرد. یک سال بعد از خواهرش هاجر(که او فرزندی نداشت)

فرزندان محمد حسن :

محمد حسن از ازدواج اول سه فرزند از ازدواج دوم(مادر ما) هفت فرزند دارد.

فرزندان همسر اول(نازی):

 احمد. در سال 1379 در سن 58 سالگی در اثر از دست دادن جفت کلیه ها و سکته قلبی در گذشت. دارای دو پسر و یک دختردر شهر واوان اسلامشهر تهران که فرزند بزرگ محمود مهندس الکترونیک است.

 محبوب: ساکن کرج دارای سه دختر و یک پسر و هفت نوه(که دو تن فارق التحصیل رشته کامپیوتر یکی برق و یکی کارشناس زبان است) ودخترش منیر عضو شورای شهر آبیک است.

 و اقدس : ساکن تهران دارای سه دختر و یک پسرو دو نوه که دخترش لیلا کارشناس صدا و سیما است.

فرزندان همسر دوم(گل گز مینایی):

سکینه دارای یک فرزند دختر و ساکن کوهسار

اعظم دارای دو پسر و ساکن کوهسار

حمید: شغل آزاد- ساکن شهر کوهسار کرج- دارای سه فرزند دختر

مجید : تکنسین برق( حوادث برق هشتگرد )- ساکن شهر کوهسار کرج- دارای دو فرزند پسر و یک دختر

رضا: تکنسین جوشکاری تاسیسات فرودگاه مهر آباد- ساکن کرج- دارای یک فرزند پسر

علی اکبر:کارشناس ارشد زمین شناسی و مهندس نفت( شرکت پتروپارس)- ساکن شهر کوهسار کرج

روح اله: تکنسین تاسیسات سرد و گرم مترو تهران- ساکن شهر کوهسار- دارای یک فرزند دختر

 

و مادرمان گلگز 73 سال دارد. فرزند محمد مینایی( قره ممد)

 

 

 خانواده های حسنی و حسینی:(تا جاییکه اطلاعات دارم)

فرزندان برجعلی: نعمت اله( در اثر سرطان فوت نمودند) و خجه

فرزندان نعمت اله:

موسی(اخیرا کشته شد)

عیسی ساکن تهران(مداح)

ابولقاسم(ساکن همدان)

خلیل(در اثر عارضه کلیه فوت کرد)

مجتبی(ساکن همدان)

 و چهار دختر

 

فرزندان محمد علی:

نصرت- فوت نموده- فرزندان ساکن همدان

حسن- ساکن همدان – دو پسر و یک دختر( همگی دارای تحصیلات دانشگاهی)

اسماعیل- ساکن همدان- دو پسر و احتمالا شش دختر( همگی دارای تحصیلات دانشگاهی)

 

فرزندان غلامحسین:

 

عین اله- ساکن تهران

حسین- ساکن تهران

حاج آقا- ساکن تهران

حمد اله- ساکن تهران

شوذب- ساکن تهران

حسن – ساکن همدان

عباس- فوت نموده

علی- ساکن کوریجان

خدیجه- ساکن تهران


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط مصطفی نوروزی 89/2/12:: 9:57 صبح     |     () نظر

درباره
وضعیت من در یاهـو
مصطفی نوروزی
من کارشناس ارشد مدیریت دولتی و مهندس نرم افزار کامپیوتر هستم و در زمینه تاریخ کوریجان و همدان مطالعاتی دارم
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
پیوندها
لیست یادداشت‌ها
آرشیو یادداشت‌ها