سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند ـ تبارک و تعالی ـ با غیرت است و هر باغیرتی را دوست دارد و به سبب غیرتش بود که همه کارهای زشت را، چه نهان و چه آشکار، حرام کرده است. [امام صادق علیه السلام]

این مطلب عیننا از قلم آقای صاحب نوری از جوانان اهل مطالعه این طایفه نقل شده است   به زودی به کمک ایشان شجره نامه و گالری عکس و... این طایفه کامل خواهد شد

طایفه حسنی:

بر طبق اطلاعات جدیدی که به دست آوردم و البته کاملا موثق نیست و تحقیق می کنم. پدر بزرگ پدر بزرگ من که می شود جد شناخته شده ی ما شخصی به نام حسن خان از اقوام حسنلو از ترک های قشقایی شیراز بوده است. در زمان احتمالا ناصر الدین شاه یا به این ور حسن و دو برادرش که احتمالا به دلایلی به حاکم وقت خود طغیان کرده بودند. به همراه گروه دیگری از حسنلوها به سه نقطه تبعید شدند. که گروهی به سمت قم گروهی به سمت کوریجان و گروه دیگر را نمی دانم. که جد ما به کوریجان آمده است. به نظر می رسد در قسمت شمال شیراز و یا جنوب کهکلویه و بویراحمد ساکن بودند. و احتمالا زندگی عشایری داشتند. باز بر طبق اطلاعات و مشاهده ای که یکی از اقوام داشتند مجسمه ای از این سه برادر در منطقه سکونت قبلیشان وجود دارد. که گویا تا حدودی شخصیت های شناخته شده ای بودندکه شاید بعدا ساخته شده است. البته اطلاعات فوق هنوز برای خودم کاملا ثابت نشده است.

به نظر می رسد نام خوانوادگی این طایفه (حسنی) از واژه حسنلو آمده است.

بیرام علی

 

فرزند ارشد حسن در کوچه پشت مسجد زندگی می کردند. مثل اکثر کوریجانی ها کشاورز بودند.

 

فرزندان بیرام علی به ترتیب ارشدیت سنی:

نورعلی صاحب نوری

برجعلی حسینی

محمد علی حسنی

غلامحسین حسنی

 

همگی ساکن مسجد دالی بودند و کشاورزی می کردند. گرچه به دلایلی اسم فامیلی این زیر طایفه ها عوض شد.

 

 نورعلی:

از شخصیت های معروف کوریجان است. و داستان های زیادی در مورد او گفته می شود. از جمله ناپدید شدن او و مرگ او و آرامگاه او. در حقیقت اولین تعزیه خان طایفه شبی خانلار. فرزند بزرگ بیرام علی. شهرت او به خاطر تعذیه خوانی و شخصیت مومنی که داشته است. می گویند وارد اتاق خالی که می شده سلام می داده و می گفته منظورم با فرشته هایی است که در کنج خانه اند. اما اصل شهرت او به خاطر سقوط با اسب داخل چاه آبی که در روبروی در مسجد کوریجان در روز عاشورا بوده است. مردم از زنده بودن او و بیرون نیامدنش نا امید می شوند ولی ناگهان با اسب بیرون می آید و عاشورای آن سال توام با جشن سلامتی او میشود. پیرمردان و پیرزنان کوریجانی این واقعه را به یاد می آورند. به روستاهای مختلف برای تعذیه می رفته است. اما به چه دلایلی زیاد مورد نظر پدر نبوده. برخی می گویند به خاطر فقر و یا برای پیدا کردن فرزند گم شده اش تنها و  برای همیشه ازکوریجان می رود. بطوریکه مادر بزرگ و پدر و عمه ام به دنبال او می گردند و پیدایش نمی کنند و ناامید برمی گردند که بنظر می رسد زمان جنگ جهانی دوم بوده که فقر و قحطی کوریجان را هم در بر گرفته بود.  

فرزندان نورعلی:

محمد حسن و هاجر(پدر و عمه ی من)

 

محمد حسن متولد 1292 هجری شمسی به زمان احمد شاه و شخصیتی شاعر مسلک وساز نواز از لحاظ فیزیکی استخوانی و ضعیف با چشم هایی روشن بود. در کنار عموی کوچکش غلامحسین که تقریبا هم سن و سال بودند کار کشاورزی می کرد. دهه آخر عمر را با بیماری سرطان حنجره گذراند و در تابستان سال 65 در سن 73 سالگی در تهران فوت کرد. یک سال بعد از خواهرش هاجر(که او فرزندی نداشت)

فرزندان محمد حسن :

محمد حسن از ازدواج اول سه فرزند از ازدواج دوم(مادر ما) هفت فرزند دارد.

فرزندان همسر اول(نازی):

 احمد. در سال 1379 در سن 58 سالگی در اثر از دست دادن جفت کلیه ها و سکته قلبی در گذشت. دارای دو پسر و یک دختردر شهر واوان اسلامشهر تهران که فرزند بزرگ محمود مهندس الکترونیک است.

 محبوب: ساکن کرج دارای سه دختر و یک پسر و هفت نوه(که دو تن فارق التحصیل رشته کامپیوتر یکی برق و یکی کارشناس زبان است) ودخترش منیر عضو شورای شهر آبیک است.

 و اقدس : ساکن تهران دارای سه دختر و یک پسرو دو نوه که دخترش لیلا کارشناس صدا و سیما است.

فرزندان همسر دوم(گل گز مینایی):

سکینه دارای یک فرزند دختر و ساکن کوهسار

اعظم دارای دو پسر و ساکن کوهسار

حمید: شغل آزاد- ساکن شهر کوهسار کرج- دارای سه فرزند دختر

مجید : تکنسین برق( حوادث برق هشتگرد )- ساکن شهر کوهسار کرج- دارای دو فرزند پسر و یک دختر

رضا: تکنسین جوشکاری تاسیسات فرودگاه مهر آباد- ساکن کرج- دارای یک فرزند پسر

علی اکبر:کارشناس ارشد زمین شناسی و مهندس نفت( شرکت پتروپارس)- ساکن شهر کوهسار کرج

روح اله: تکنسین تاسیسات سرد و گرم مترو تهران- ساکن شهر کوهسار- دارای یک فرزند دختر

 

و مادرمان گلگز 73 سال دارد. فرزند محمد مینایی( قره ممد)

 

 

 خانواده های حسنی و حسینی:(تا جاییکه اطلاعات دارم)

فرزندان برجعلی: نعمت اله( در اثر سرطان فوت نمودند) و خجه

فرزندان نعمت اله:

موسی(اخیرا کشته شد)

عیسی ساکن تهران(مداح)

ابولقاسم(ساکن همدان)

خلیل(در اثر عارضه کلیه فوت کرد)

مجتبی(ساکن همدان)

 و چهار دختر

 

فرزندان محمد علی:

نصرت- فوت نموده- فرزندان ساکن همدان

حسن- ساکن همدان – دو پسر و یک دختر( همگی دارای تحصیلات دانشگاهی)

اسماعیل- ساکن همدان- دو پسر و احتمالا شش دختر( همگی دارای تحصیلات دانشگاهی)

 

فرزندان غلامحسین:

 

عین اله- ساکن تهران

حسین- ساکن تهران

حاج آقا- ساکن تهران

حمد اله- ساکن تهران

شوذب- ساکن تهران

حسن – ساکن همدان

عباس- فوت نموده

علی- ساکن کوریجان

خدیجه- ساکن تهران


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط مصطفی نوروزی 89/2/5:: 8:52 صبح     |     () نظر

اسد احمدی  پسر درویش علی نوه مقیم بیک

 

http://up.iranblog.com/Files/7639f63d4501484db9b1.bmp


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط مصطفی نوروزی 89/2/5:: 8:52 صبح     |     () نظر

با سلام به تمام خوانندگان  وبلاگ دیار تاریخی کوریجان

 خصوصا کسانی که با فرستادن عکس و مطالب ارزنده از فرهنگ و تاریخ کوریجان در کامل تر شدن این وبلاگ ما را یاری نمودند بر خود فرض می دانم از  ایشان تقدیر و تشکر نمایم

 ا-آقای علی عباسی  از تهران در خصوص فرستادن عکس هایی از طایفه عباسی 

 2-آقای فتح الله حسینی از همدان در خصوص عکس های قدیمی از طایفه حسینی

3-آقای تقی غیبی از همدان  در خصوص اطلاعاتی در رابطه با شجره نامه طایفه غیبی

4-آقای صاحب نوری از کرج  در خصوص اطلاعاتی در رابطه با شجره نامه طایفه حسنی


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط مصطفی نوروزی 89/2/5:: 8:52 صبح     |     () نظر

 شاهزاده عبدالصمد میرزا عزالدوله پسر محمد شاه قاجار 

شاهزاده عبدالصمد میرزا عزالدوله که در سال 1260 (از  اقل بیگه خانم ترکمن سالور ) متولد شد و در سال 1308 شمسی(1348قمری)در 88 سالگی در گذشت

به موجب فرمان مورخ رجب 1279 منصب سرتیپ سومی و نشان و حمایل مخصوص این درجه به او داده شد. پس از یک سال از حکومت همدان عزل شد، اما در سال 1282 مجددا حاکم همدان شد. او در سال های بعد نیز بارها به حکومت همدان منصوب گردید، اما هر بار پس از مدتی از آن مقام عزل شد.
 
در ربیع الاول سال 1290 در سفر اول ناصر الدین شاه به اروپا جز همراهان او بود. در سال 1299 در حالی که حکومت همدان را در دست داشت، برای رفتن به مسکو و شرکت در مراسم تاج گذاری الکساندر سوم تزار روس به آن کشور اعزام شد.
 
در سال 1302 به مدت دو سال وزیر عدلیه شد. در سال 1308 برای پنجمین بار از حکومت همدان عزل شد و تا قتل ناصرالدین شاه در سال 1313 ه. ق.، کاری به او رجوع نگردید و ایام را به شکار و مطالعه گذراند.
 
در دوران مظفرالدین شاه ابتدا حکومت قزوین به او داده شد، اما پس از مدتی و قبل از یک سال از آن مقام عزل شد. آنگاه به حکومت ولایت خمسه منصوب گشت که پس از دو سال از آن مسئولیت نیز عزل گردید. در دوران محمد علی شاه و در دوره استبداد صغیر، عضو " مجلس شورای کبرای مملکتی " بود.
 
او در اواخر عمر این مجلس در آن حضور نمی یافت و پس از مدتی رسما از آن کناره گرفت که این امر مورد قبول محمدعلی شاه قرار نگرفت.

از او یازده فرزند بر جای ماند

-حسینعلی میرزا عمادالسطنه سالور (1285-1351شمسی) 

-قهرمان میرزا سالور (1287-1324 شمسی)

-فریدون میرزا افخم الدوله (؟-؟)

-انوشیروان میرزا (؟-؟)

-شاهزاده خانم حاجیه آغا(1279-؟) که با علی اصغر خان حسابی نصرت الملک ازدواج کرد

-شاهزاده نفیسه خانم(؟-؟)  که با محمد حسن میرزا امیر زاده ازدواج کرد

-شاهزاده  خانم عباسه حاجیه والیه (؟-؟)    که با ابوالحسن خان اردلان ازدواج کرد

-شاهزاده  خانم آذر خانم (؟-؟)    که با میرزا احمد خان بدر نصیر الدوله ازدواج کرد

شاهزاده  خانم مهوش نواب علیه (؟-؟)    که با میرزا علیمحمد خان امیر شاهی رفعت السلطان ازدواج کرد

 

- شاهزاده خانم عزیزه افخم الملک که با میرزا یوسف خان خواجه نوری ازدواج کرد. (1)

 
 
سالور، قهرمان میرزا عین‏السلطنه  (1287-1324 شمسی )
قهرمان میرزا عین السلطنه دوّمین فرزند ذکور عبدالصمد میرزا عزالدوله    (فرزند محمد شاه قاجار و برادر ناصرالدینشاه) و نیای خاندان سالور است.

 

 
 مسعود سالور،
ف رزند قهرمان میرزا عین‏السلطنه و یکی از نواده‏های عبدالمصد میرزا عزالدوله، در 1295 متولد شد. پس از انجام تحصیلات ابتدائی و متوسط وارد دانشکده‏ی ادبیات تهران شد و لیسانس در ادبیات فارسی گرفت و به استخدام در وزارت دارائی درآمد. تدریجا مراحل ترقی را در آن وزارت دارائی درآمد. تدریجا مراحل ترقی را در آن وزارتخانه پیمود و مشاغل مهمی را احراز کرد. از اهم مشاغل وی مدیرکل بازنشستگی، مدیرکل کارگزینی، مدیر کل مالیاتهای مستقیم، مدیر کل وصول تهران، مدیر عامل چاپخانه‏ی دولتی، مستشار دیوان محاسبات و بازرش دولت در ذوب‏آهن بود. صاحب ترجمه در میان مدیران وزارت دارائی به حسن شهرت مشهور بود. مسعود سالور در طول عمر خود به خواندن علاقه‏ی شدیدی نشان می‏داد و در اثر مطالعات زیاد در زمینه‏های تاریخی و علم انساب دارای اطلاعات ذی‏قیمتی می‏باشد. از کارهای علمی او تنظیم خاطرات پدرش عین‏السلطنه قهرمان میرزا می‏باشد که در ده جلد انتشار یافته و حاوی نکات بسیاری از دوران قاجاریه و رضاخان پهلوی است. (2) این کتاب در بین اهالی کوریجان علاقمند بسیار دارد چون بخشهایی از از آن به کوریجان اشاراتی دارد

 

عباس سالور،


فرزند قهرمان میرزا عین‏السلطنه و نوه‏ی عبدالصمد میرزا عزالدوله فرزند محمدشاه قاجار است. سالور در 1294 در تهران تولد یافت و پس از انجام تحصیلات ابتدائی و متوسطه وارد دانشکده‏ی ادبیات تهران شد و درجه‏ی لیسانس در زبان خارجه و ادبیات فارسی گرفت. چند سال بعد درجه‏ی فوق‏لیسانس از دانشکده‏ی حقوق و علوم سیاسی در علوم اداری دریافت نمود. متعاقبا چند دوره کوتاه مدت مدیریت را در آمریکا گذرانید. سالور خدمات خود را از وزارت کشاورزی از سمت منشی شروع کرد و در سمت معاون وزارتخانه به پایان رسانید. به این ترتیب که مدتی رئیس کارپردازی و کارگزینی بود، بعد مقام مدیرکلی یافت، چندی در آن سمت باقی ماند تا اینکه پس از تصویب قانون اصلاحات ارضی برای اجرای آن سازمانی به نام سازمان اصلاحات ارضی به وجود آمد. سالور با سمت معاون وزارت کشاورزی در راس آن سازمان قرار گرفت و نسبت به تشکیل سازمان و پیاده کردن قانون جدیت تامی به خرج داد و برخلاف نظر بعضی که معتقد بودند قانون قابل اجرا نیست، او با صبر و حوصله و دقت خاص، به اجرای آن قانون پرداخت و آن را سر و سامان بخشید. بعد از آنکه کار اصلاحات ارضی بر محور اصلی خود استوار گردید، سالور به استانداری کرمانشاه مامور شد. دو سالی در آنجا بود، اصلاحاتی انجام داد، سپس به استانداری خوزستان برگزیده شد و مدت هشت سال در آن استان پهناور مامور خدمتگزاری مردم بود. سالور پس از استانداری خوزستان، کار حساسی قبول نکرد فقط در دانشکده علوم اداری و مدیریت بازرگانی و دانشکده‏ی علوم سیاسی، اجتماعی به تدریس اشتغال داشت. مدتی هم در شرکت گاز از مدیران بود. (3)

توزیع اسناد مالکیت توسط محمدرضا پهلوی در خراسان

. امیرحسین خزیمه علم 2. سپهبد صادق امیرعزیزی (وزیر کشور) 3. محسن هاشمی نژاد 4. اسدالله علم 5. عباس سالور (رئیس سازمان اصلاحات ارضی) 6. محمدرضا پهلوی

1 پهلوی

 



اصلاحات ارضی
355-113ر
توزیع اسناد مالکیت زمینهای کشاورزی توسط محمدرضا پهلوی 1. عباس سالور (رئیس سازمان اصلاحات ارضی) 2. اسمعیل ریاحی (وزیر کشاورزی) 3. محمدرضا پهلوی

منابع و توضیحات:

(1)http://webcache.googleusercontent.com/search?q=cache:fMppISwNkSQJ:www.zinati.de/Images/Images/Mahammad
(2) شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)
(3) شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)
شناخت بیشتر عزادوله رجوع کنید به:


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط مصطفی نوروزی 89/2/5:: 8:52 صبح     |     () نظر


در تاریخ 13 رجب 1304/18 فروردین هجری 1266 خورشیدی /7 آوریل 1887 ابوالحسن خان فخرالملک اردلان در بازگشت از عتیبات از کوریجان عبورکرده و در سفرنامه خود که با نام از حریم تا حرم چاپ شده به کوریجان و مالکان آن در آن زمان  عزالدوله و عبدالله خان سرتیپ اشاره کرده است و همچنین به وضعیت رودخانه کوریجان و جمعیت کوریجان اشاره شده است 

 

امروز به کوریجان که ملک سرکار عزالدوله(1) است می رویم مسافت چهار فرسنگ است امروز روز عید امیرالمومنین (ع) است روز بسیار مبارکی است شش ساعت به غروب مانده سوار می شویم و سه فرسنگ در جلگه رو به شمال حرکت کردیم بعد کم کم دره متهور شد می گفتند اینجا سابقا محل دزد گاه بوده حالا از اقبال بی زوال شاهنشاه جمجماه روحناه فدا در کمال امنیت است یک فرسنگ که میان ماهورها گذشتیم در انتهای ماهورها باز جلگه شد و به قریه کوریجان رسیذیم آئم های حضرت والا عزالدوله استقبال کرده بودند بد خانه ای نبود قریه کوریجان در اصل چهارصد خانوار می شود امروز در راه یک روئخانه عظیمی بود که دویست سنگ آب داشت و پل نداشت با کمال زحمت گذشتیم ... امروزدر راه باران سختی آمد ...

در خاتطرات روز شنبه 15 رجب می نویسد منزل امروز سرابیک است و مسافت 5 فرسنگ است صبح سوار شدیم چند تن از گماشتگان سرکار عزالدوله برای بلدیت همراه آمده بودند از پل رودخانه کوریجان که واقعا شطی بود گذشتیم

 عجب این است که می گویند این رودخانه در تابستان به کلی خشک می شود نیم فرسنگ که آمدیم به به قریه مزرعه که قدریش ملک سرکار عزالدوله است رعایا بره تعارف آورده بودند . از دو رودخانه که پل چوبی داشت گذشتیم تا به قریه داق داق آباد رسیدیم از آنجا آدم های سرکار عزالدوله برگشتند و یک نفر بلد همراه کردند که مارا به سرابیک ببرد. از قراری که میرزا زمان گماشته عزالدوله صحبت می کرد در چند روز پیش عبدالله خان سرتیپ (2) اسب های خودش را خواسته بود که سان ببیند یکی از اسب ها را کور دیده بود بعد جلو دار به قدری گاو سر زده بود که جهان فانی را وداع گفته بود. خیلی حکایت غریبی بود به هر جهت به همراهی بلد سه فرسنگ و نیم بیراهه آمدیم زمین همه جا خار و ورک بود یک ساعت به غروب مانده وارد سرابیک شدیم قریه ایست مخروبه تقریبا پنجاه خانوار می شود ملک دختر نگار خانم خاله است.. (3).


 

منابع و ماخذ و توضیحات :

(1) عزالدوله: عبد الصمد میرزا عزالدوله برادر ناصرالدین شاه (پدر قهرمان میرزا عین السطنه  ونیای خاندان سالور اربابان کوریجان)

(2) عبدالله خان سرتیپ در آن زمان مالک دو دانک کوریجان بوده است که به این بخش از اراضی روستا به سرتیپ لی لر یا ایکی دنک معروف است.

(3) کتاب از حریم تا حرم –ابوالحسن خان فخرالملک ص 109

 

 


نوشته شده توسط مصطفی نوروزی 89/2/5:: 8:52 صبح     |     () نظر

طایفه حسنی

این طایفه با سه فامیلی حسنی حسینی و صاحب نوری اصالتا از  ایلات قشقایی می باشند برای مشاهده  بخشی از شجره نامه و توضیحات مربوطه روی لینک زیر کلیک نمایید

http://kourijan.persianblog.ir/post/121/

تیره یا خاندان صاحب نوری از طایفه حسنی (شبیه خوان طایفه سی) که اکثرا ساکن کرج شده اند (از محله مسجد دالی کوریجان) از خانواده های باسواد و تحصیل کرده می با شند که در در لینک فوق به تبخشی از آنها اشاره شده است.این طایفه در کوریجان به هوش و ذکاوت مشهورند و چون اکثر مداحان و شبیه خوانان کوریجان از این طایفه بودند به شیه خوان طایفه سی نیز مشهور شده اند

ضمنا  آقای علی صاحب نوری که عکس ها و مطالبی در رابطه با طایفه خود به این سایت ارسال نموده اند تشکر می نمایم

     
محمد حسن صاحب نوری      
       
احمد صاحب نوری پسرمحمد حسن حمید صاحب نوری پسرمحمد حسن  مجید صاحب نوری پسرمحمد حسن  رضا صاحب نوری پسرمحمد حسن
       
 علی اکبر صاحب نوری پسرمحمد حسن  روح اله صاحب نوری پسرمحمد حسن  شایان صاحب نوری پسر مجید  

محمد حسن صاحب نوری http://up.iranblog.com/Files/26765e2c4be947309a53.jpg
احمد صاحب نوری پسرمحمد حسن http://up.iranblog.com/Files/a084e0f767ab4ec19111.jpg
حمید صاحب نوری پسرمحمد حسن http://up.iranblog.com/Files/7fc49a932a0942f2acad.bmp
مجید صاحب نوری پسرمحمد حسن

https://mail.google.com/mail/?

ui=2&ik=a6d8dd00b7&view=att&th=12812361585e66cf&attid=0.2&disp=inline&zw

http://up.iranblog.com/Files/2e4ffa3a5b0843d398b3.bmp

رضا صاحب نوری پسرمحمد حسن  
صاحب نوری پسرمحمد حسن http://up.iranblog.com/Files/9cc8a76ed7c54467b872.jpg
علی اکبر صاحب نوری پسرمحمد حسن

http://up.iranblog.com/Files/81c1aee4596a4d3f9d33.JPG

 https://mail.google.com/mail/?ui=2&ik=a6d8dd00b7&view=att&th=12812361585e66cf&attid=0.1&disp=inline&zw

 روح اله صاحب نوری پسرمحمد حسن

 http://up.iranblog.com/Files/eeb740bc931147058f0d.JPG

http://up.iranblog.com/Files/eeb740bc931147058f0d.JPG

شایان صاحب نوری پسر مجید

https://mail.google.com/mail/?ui=2&ik=a6d8dd00b7&view=att&th=12812361585e66cf&attid=0.4&disp=inline&zw

http://up.iranblog.com/Files/22ec387cc9f4430f8e8a.jpg


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط مصطفی نوروزی 89/2/5:: 8:52 صبح     |     () نظر

 

مکتبخانه علی خان آقا :

 

علی خان آقا پدر شیخ تقی طاهری بود از مهاجران به کوریجان آمده از بچه های کربلایی عباس دو تا اتاق می گیرد و آنها را به کوچه باز کرده مکتب خانه ای جهت تدریس قران تأسیس می کند.

مکتب خانه شاه حسین کله سری :

ملا شاه حسین کله سری که ازاقوام شهید مفتح بوده به کوریجان می آید و مکتب خانه ای تأسیس می کند پدر بزرگ من حاج محمد نوروزی و عمو حاج غلامرضا نوروزی از مکتب خانه او درس خوانده بودند .

مکتب خانه شیخ تقی طاهری :

او فرزند علی خان آقا مذکور و پدر حسن طاهری بود بسیاری از بزرگان روستا در محضر او قران آموخته اند او فردی متقی و عالم به احکام شرعی بود و مرجع امور شرعی روستائیان بود.

مکتب خانه ملا نوروز :

ملا نوروز بیرام غریبه بوده و مدتی در کوریجان مکتب خانه دایر کرده بود. مصطفی ، نصرت ، افشار و مهدی خان پیش او درس خوانده بودند.

 مکتب خانه سید مصطفی حسینی :

او از سادات حسینی کوریجان (عموی سید یحیی )بوده است سیدی با کرامات نیکو بوده است . که در کوریجان مکتب خانه دایر می کند زن او ملا خاور نیز مکتب خانه داشته و به دختر ها قرآن درس می داده است.

مکتب خانه ملا خاور :

او زن سید مصطفی بوده و مکتب خانه برای تدریس قران به دخترها دایر می کند.

مکتب خانه کربلایی احمد اجاقی :

کربلایی احمد اجاقی پدر محمود اجاقی نیز در کوریجان مکتب خانه داشته است .

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط مصطفی نوروزی 89/1/17:: 3:30 عصر     |     () نظر

 اصلی ترین خوراک مردم در استان همدان خصوصا روستاها در گذشته نان بوده  و در روستاها زنان مسئول پخت نان بوده اند 

در گذشته نه چندان دور در تمام خانه های کوریجان تنور برای پختن نان تنور وجود داشت و اتاقی که در آن تنور قرار داشت به زبان ترکی تندیر ائویی می گفتند

در اکثر خانه ها تنور دیگری وجود داشت که کوچکتر از تنور لواش بود و برای پختن نانهای محلی بود مثل فتیر و گرده

  zmani-r.bmp
2885K View Download
در این عکس متعلق به حدود سالهای 1350 می باشد یک زن کوریجانی را در حال پختن نان مشاهده می نمایید

 

انواع نانها:

1- لواش

2- فتیر

3-گرده

4-کاک

...

ضمن تشکر از کسانی که در ارائه عکسهای قدیمی به سایت کمک نموده اند از عزیزان هم ولایتی تقاضای کمک در خصوص عکس های قدیمی رسم وسوم و فرهنگ کوریجان دارم و مقالات و عکسهای بزرگان روستا را باکمال افتخار و تشکر  در سایت قرار خواهم  داد

از علی عباسی که عکسهایی از طایفه عباسی برای سایت ارسال نمودند تشکر می نمایم

از فتح الله حسینی در خصوص ارسال عکس فوق تقدیر و تشکر می نمایم


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط مصطفی نوروزی 89/1/17:: 3:30 عصر     |     () نظر

 

 
 شهید بهروز محمدی برزگران  
علی آقا محمدی پسر حاج آقا پرویز محمدی پسر حاج آقا


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط مصطفی نوروزی 89/1/17:: 3:30 عصر     |     () نظر

قهوه خانه عباس قهوه چی :

عباس قهوه چی پدر مرحوم حاج حسین رضا شیرازی قهوه خانه اش در محلی که در حال حاضر زمین فوتبال است قرار داشت .

قهوه خانه حاج اشرف (مهمانخانه حاج اشرف ) :

مهامنسرای بزرگ و مشهور بوده است که شهرت بسیار در مسیر جاده تهران به عتبات عالیات عراق و همچنین شهر های غربی ایران از جمله همدان ،کردستان و کرمانشاه داشته است ؛ همچنین این مهمانخانه به همراه مهمانخانه نامی (مهمانسرای کدخدا محمد حسین ) باعث شهرت بیش از پیش کوریجان بوده است ؛به طوری که بزرگترها تعریف می کنند {1} در این میمانسرا حوض بزرگ و بوستانی مصفا بوده که میز و صندلیها را در فضای باز در کنار حوض در سایه درختها چیده بوده اند ؛ جلوه زیبا و در مسیر بودن این مهمانسرا باعث شهرت و مفرح شدن ان برای اعیان و اشراف همدان سده بود ؛ مثلاً جوانان همدان مسابقه دو می گذاشتند تا آنجا در مهمانسرای کورجان غذا بخورند ..... در سالهای اولیه آقا سید حسن چاوشی نیز در قهوه خانه حاج اشرف با او همکاری می کرد و به رتق و فتق امور می پرداخت که پس از تاسیس قهوه خانه کوخا (کد خدا محمد حسین )به آن جا رفت .

قهوه خانه کوخا (میهمانسرای نامی )

این میهمانسرا را کوخا محمد حسین نوروزی تآسیس کرد که به قهوه خانه سید حسین نیز شهرت داشت {2}زیرا سید حسن چاوشی مدیر مهمانسرا بود و گرمی کار میهمانسرا از خوش زبانی این سید بود. این میهمانسرا در ابتدا از شهرت فراوان بر خوردار بود که به نام میهمانسرای نامی مشهور بود بعدها که از عظمت و شهرت آن کاسته شد به نام کلب? دهقان شهرت پیدا کرد. میان اسناد پدر بزرگ کاغذهایی بود که بالای آن میهمانخانه نامی چاپ شده بود 

پاورقی

{1} :سالهای پایانی کار این مهمانسرا من خودم دیده بودم حدوداً تا پانزده سالگی من میهمانسرا کار می کرد ولی اهمیت گذشته خودرا از دست داده بود .

{2} :سید حسن چاوشی در شهر همدان سکونت داشت و قهوه خانه کد خدا محمد حسین در شهر و در بین راننده ها به مهمانسرای سید حسن شهرت داشت همچنین چون بعد از پل کوریجان قرار داشت به قهوه خانه پل نیز  شهرت داشت .


نوشته شده توسط مصطفی نوروزی 89/1/14:: 12:14 عصر     |     () نظر

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
درباره
وضعیت من در یاهـو
مصطفی نوروزی
من کارشناس ارشد مدیریت دولتی و مهندس نرم افزار کامپیوتر هستم و در زمینه تاریخ کوریجان و همدان مطالعاتی دارم
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
پیوندها
لیست یادداشت‌ها
آرشیو یادداشت‌ها